امروز بعضی از نخبگان سیاسی ما عادت کرده اند که به تمامی جریان های سیاسی در داخل کشور به نوعی ابراز ارادت نشان دهند. مثلا ًَ فلان شخص مطرح سیاسی، صبح برای بسیجی ها صحبت می کند و دم از ارادت به رهبری و ولایت مداری می زند ولی بعدازظهر با طرفداران جنبش سبز صحبت می کند و دقیقاً صحبت های صبح خود را نقض می کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دیروز بار دیگر از نخبگان کشور خواست که موضع خود را به طور واضح نسبت به دشمنان اسلامیت و جمهوریت نظام مشخص کنند. (کلیک کنید)این در حقیقت تذکری خردمندانه برای بقای حیات سیاسی این نخبگان است. اگر این اشخاص همچنان به حرف های دو پهلوی خود ادامه دهند، چندی بعد، دیگر وجهه ی نخبه بودن خود را در میان مردم از دست داده و خود به خود از فضای سیاسی کشور بیرون انداخته می شوند.
در ایام بعد از انتخابات شاهد بودیم که بسیاری از نخبگان به خاطر موضع گیری غلط خود محبوبیت و نفوذ خود را در میان توده های مردم از دست داده اند.
اما در ادامه می خواهم از سرانجام یک نخبه سابق صحبت کنم که امروز گرفتار عواقب همین عدم موضع گیری شفاف خود شده است.
میرحسین موسوی بعد از تذکر چند باره رهبری، مردم و مسئولین همچنان موضع مشخصی نسبت به اعمال معاندین، مخالفین و محاربین انقلاب اسلامی اتخاذ نکرده است.
او هم می خواهد خود را طرفدار انقلاب و قانون جلوه دهد و هم می خواهد طرفداران معاند، سکولار، فمینیسم و... خود را از دست ندهد. در حقیقت ایشان هم خدا را می خواهد و هم خرما.که البته از بدشانسی نه به خدا رسید و نه به خرما!
بعد از آخرین بیانیه موسوی، که در آن تا حدودی دولت و مجلس جمهوری اسلامی را به رسمیت شناخته بود، همین معاندین انقلاب اسلامی (که دیگه تنها طرفداران میرحسین هستند)، نتوانستند طاقت بیاورند و به اعتراض برخواستند.
ابتدا پنج نفر از چهره های سیاسی خارج نشین سریعاً، به قول خودشان به تفسیر بیانیه موسوی پرداختند و خواستار برکناری دولت کنونی شدند. در حقیقت با این کار مخالفت خود را با آن بخش از بیانیه میرحسین که دولت را به رسمیت شناخته بود، به طور تلویحی بیان داشتند.
سپس سکولارهای حامی جنبش سبز به تکاپو افتادند و خواستار حق و سهم خود از جنبش سبز شدند. آنها خواستار جدایی کامل دین از سیاست و استقرار نظام سکولاری شدند و باز هم به بیانیه میرحسین انتقاد کردند.
و همین دیروز هم بعضی طرفداران حقوق زنان سبز مدعی شدند که میرحسین در بیانیه خود از حق زنان دفاع نکرده و خواستار حمایت میرحسین از اعتقادات فمینیسمی خود شدند.
فکر می کنم چند روز دیگه باید منتظر بیانیه بهائی ها بعدش بیانیه هم جنس بازها باشیم که خواهان سهم خود از جنبش سبز هستند.
نتیجه بی بصیرتی نخبگان سیاسی و عدم موضع گیری شفاف همین است. الان مردم ایران خواستار دستگیری و محاکمه میرحسین موسوی هستند و این در حالی است که طرفداران خارج نشین موسوی هم امروز به او اعتراض دارند.
در حالی که دیگر جنبش سبز یک جریان مرده سیاسی محسوب می شود، شاهدیم که افراد و گروه های مختلف برای کسب ارث و میراث از جسد جنبش سبز، دندان تیز کرده اند و به جان هم افتاده اند.
امیدواریم، نخبگان سیاسی و خواص هر چه سریع تر به توصیه های رهبری عمل کنند و موضع خود را شفاف سازند تا به این روزگار دچار نشوند.