88/11/11
8:0 ع
مراسم "چهلم منتظریِ مخلوع" در حالی امروز جمعه 9/11/88 در قم برگزار شد که اثری از آن حضور میلیونی!!! سبزهای لجنی علی رغم تبلیغات گسترده آنها دیده نمی شد. شاید مجموع حاضران در مراسم به هزار نفر هم نمی رسید و این حالی بود که تعداد کسانی که از نمادهای سبز استفاده کرده بودند انگشت شمار بود.
سبزها از مدتها قبل در صدها سایت و وبلاگ برای این مراسم فراخوان زده بودند و حتی تیزری با عنوان "عطر یاس" تولید کرده بودند اما نتوانستند خاطره آن دوشنبه سیاه(تشییع جنازه) را زنده کنند.
این مراسم در محاصره مردم ولایتمدار قم و با آرامش همراه با ترس آنها برگزار شد. جمعی دیگر از امت حزب الله نیز در حسینیه شهدای خیابان صفائیه با برگزاری دعای سمات و سخنرانی حجت الاسلام احمد پناهیان آمادگی خود را برای حضور در صحنه اعلام کرده بودند.
هر چند دو روز قبل از این مراسم اکبر هاشمی رفسنجانی همفکران خود را از دانشگاه ادیان و مذاهب و دانشگاه مفید قم فراخوانده بود و از آنجا برای قم و رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه پیام تهدید فرستاده بود که "بوی توطئه می آید"، اما این تدارک به سرانجام نرسید و مراسم چهلم بدون حتی یک شعار سیاسی به نفع سران فتنه و سبزها، برگزار شد. و این در حالی بود که مردم قم با در دست گرفتن تصاویر مقام معظم رهبری در جلو بیت منتظری و صانعی و همچنین در خیابانهای اطراف حضور پررنگی داشتند.
با اینکه تعداد زیادی از تصاویر منتظری توسط مسئولین جلسه توزیع شده بود اما تعداد کمی از حضار، حاضر به در دست گرفتن عکس آن مخلوع شدند.
از حاشیه های جالب مراسم این بود که وقتی سخنران نام منتظری مخلوع را می برد حاضران سه صلوات می فرستادند اما در هنگام بردن نام حضرت امام خمینی(ره) صلوات نمی فرستادند و تنها مردم ولایتمدار قم در این هنگام صلوات میفرستادند.
لازم به ذکر است مراسم مذکور با اجازه مسئولین امنیتی استان و همچنین با حفاظت نیروی انتظامی برگزار شد
اما اگر سبزها در آن دوشنبه سیاه قم(مراسم تشیع جنازه منتظری) از پیام کریمانه مقام معظم رهبری سوء استفاده نکرده بودند؛ شاید مسئولین بیت منتظری میتوانستند مراسمات بعدی را برگزار کنند ولی این خطای استراتژیک سبزهای مهاجر که از تهران و اصفهان و نجف آباد آمده بودند باعث شد پشتوانه های جنبش سبز در قم(مانند مجمع مدرسین، بیت صانعی و ...) در معرض خروش مردم ولایتمدار و انقلابی قم بگیرد، به نحوی که مراسم شب اول مرگ او در مسجد اعظم و مراسم شب های بعد توسط امت حزب الله قم به طور کامل تسخیر شد و حتی اثری از مسئولین برگزاری مراسم هم دیده نشد.
مراسم شب های سوم و هفتم و حتی مراسم مجمع مدرسین در روز عاشورا نیز به تعطیلی کشیده شد. سبزها چهل روز پیش آمدند اما پشت سرشان را خراب کردند و سران آنها دیگر جایگاهی در قم نخواهند داشت.
88/11/11
7:58 ع
صاحب عکس معروف "آقای موسوی ما ... خوردیم به تو رای دادیم" .. از ماه ها سردرگمی گفت و گفت.
وی عضو ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در نیاوران بوده و امروز از تغییر موضع و اظهار تاسفش از رای به میرحسین موسوی پرده برداشت.
محمد رضا رضاییان که در نهم دی پلاکاردی با شعار "آقای موسوی! ... خوردیم بهت رای دادیم" در مورد شروع فعالیت سیاسی خود گفت: اوایل خرداد ماه امسال از طرف یکی از دوستان، به ستاد نیاوران (میرحسین) معرفی شدم.
رضائیان با اشاره به حضور در میتینگ 2 خرداد در سالن 12 هزار نفری آزادی گفت: فضای خیلی خوبی بود یعنی حداقل مطابق ذهنیات من بود. یک فضای کاملا شاد، آزاد و البته با سخنرانی های پوپولیستی! آقای "کامبوزیا پرتوی" صحبت کرد و گفت:
"من هر کاری که این رئیس جمهور می کنه، احساس حقارت می کنم. هر جایی این رئیس جمهور می ره، من احساس حقارت می کنم. و بیشتر از همه احساس حقارت می کنم چون یک آدم کوچولو منو کوچیک کرد" بعد فائزه هاشمی صحبت کرد و گفتن اینکه «بر این آقا امر مشتبه می شه و ادعای امام زمانی می کنه». بیشتر سخنرانی ها مبنای منطقی نداشت؛ فقط جنبه احساسی و پوپولیستی و البته عوام فریبانه، برای اینکه ملت خوششون بیاد و خوشمان هم آمد.
شعار ها هم علیه امام و انقلاب مثلا شعار «ننگ ما ننگ ما وزیر فرهنگ ما»؛ «دولت سیب زمینی» هرچند توهین به دولت بود ولی ضد نظام نبود. حتی شعار هایی بر محور امام هم می دادند. مثلا «رای ما یک کلام نخست وزیر امام»؛ «سه سید فاطمی خمینی خامنه ای خاتمی» از این قبیل شعار ها هم می دادند. و من فکر کردم این جریان هم به امام و هم به رهبری معتقده و حالا در کنار این ها یک جور شادی هم هست. خب خیلی فضا جذاب بود.
همه چیز آنجا روبراه بود، روابط دختر و پسر که خیلی آزاد بود. در ستاد همه به اسم کوچک خطاب می شدند. فضا یه طوری بود که آنجا برای هر چیزی مهیا بود!...............
در شب رحلت امام خمینی این تناقضات بیشتر شد؛ آنها با اینکه شعار می دادند «رای ما یک کلام، نخست وزیر امام» در شب رحلت امام دست به اعمالی زدند که نادرست بود، رقصیدن در شب رحلت امام معنی نداشت یا ...
واکنش مجید (لیدر و رئیس ستاد نیاوران) و استدلال وی برای من جالب بود! مجید در جلسه گفت: "ببینید، من از همه کارهای شما خبر دارم، اما اگر بچه های اون طرفی از این جریانات خبر دار بشوند، این جور کارهای شما سوژه تبلیغاتی علیه ما می شود" یعنی خدا شاهده یک بار نگفت کارهای شما اشتباهه؛ ................. تنها نگرانی او این بود که جریان رقیب بگوید شما ضد دین هستید. در آن محیط اعتقاد به دین یک حرف بی معنی و چرت بود؛ در جمع 40 نفری که در ستاد بودند فقط 3 نفر نماز می خواندند.
بحث تقلب از قبل از انتخابات مطرح بود و ستاد توصیه می کرد که حتما در مدارس رای بدهید نه مساجد؛ با خودکار خودتون رای را بنویسید چون می گفتند که رای ها را عوض می کنند؛ در واقع این زمینه ها چیده می شد تا ما بعد از انتخابات تقلب را باور کنیم!
در ذهن همه ما بود که احمدی نژاد از موسوی بهتر است. از مناظره، از عملکردش، حتی آمارهایی که در مورد تورم و مسائل اقتصادی بود، حتی از نظر آزادی های اجتماعی، حتی از نظر موسیقی و فیلم. اما اگر بحثی می شد به بعضی بچه ها که متمایل به احمدی نژاد بودند، می گفتند:
"شما مگه دیوانه اید، ستاد احمدی نژاد چه خبره، چند تا آدم ریشو با خانم هایی که فقط دماقشون پیداست، می خوای اونجا چی ببینی؟! چهارتا دختری که نقاب گذاشتند؟! بیا اینجا همه چی مهیاست! عشق و حال اینجا هست، ...اینجا هست، ...اینجا هست، اونجا می خوای بری چی کار؟"
در واقع در ظاهر قضاوت می کردند، حتی اگر به عملکرد خوب احمدی نژاد اذعان داشتند می گفتند: "او قیافه خوشگلی نداره و تو مجامع بین الملل آبروی ما می ره! او در شان رئیس جمهور ایران نیست" و مقایسه می کردند با اوباما که او مشاور مد و لباس دارد ولی احمدی نژاد با کاپشن سفر می کند.
من بعد ها متعجب شدم که چطور کسی برای قدرت به ارزش های گذشته خود پشت پا بزند. ...من چرا از این جریان کنار کشیدم؟ من از این جریان یک سری پارامترهای رفتاری متناقض دیدم و این ها باعث ناامیدی من از این جریان شد و از این جریان کنار کشیدم! خب اول اسم امام بود، حرف از رهبری بود. من تا روز قدس که شعار ها از بحث انتخابات خارج شد سبزی بودیم و تو اجتماعات آنها شرکت می کردم. تا جایی که روز قدس شعار می دادند "درود بر اوباما" یعنی امید و آمالشون شده بود رئیس جمهور آمریکا!
من دیدم کسانی حرف از امام می زدند به جایی رسید که امام را زیر پا له می کردند و آن حرف های قبلی مزخرفاتی بیش نبود! کسانی که با شعار «رای ما یک کلام نخست وزیر امام» سعی داشتند امام را هم مصادره به مطلوب کنند که هیچ غرابتی با امام و ثمره تلاش امام که جمهوری اسلامی است، نداشتند و حرف و عمل آنها یکی نبود. موسوی نشان داد که برای قدرت حاضر است هر کاری بکند، یک سیاست مدار لجباز که تمام ایران را در شمال تهران خلاصه می کرد و می گفت من با اقتدار رئیس جمهور خواهم شد پس بقیه ایران چی؟
کروبی که با اقداماتش تابوت خود را می ساخت، بعد از انتخابات مرد، بحث تجاوز بحث کمی نبود و چقدر ضد انقلاب ها و خارج نشین از این مسئله بهره برداری کردند. اما فعلا آقای کروبی که مدعی التزام عملی به خط امام است به جایی می رسد که مسعود رجوی که هر سال، 14 خرداد، در اردوگاه اشرف جشن می گرفت، از ایشان حمایت کند. درصورتی که امام می گفت: «هرجا دشمنان شما را تائید کردند همان روز، روز بدبختی ماست» خب اینها توجیه پذیر نبود. من روز قدس که شعار ها عوض شد، از جمع آنها جدا شدم.
اما بعد از نماز جمعه رهبری باید همه چیز تمام می شد. واقعا امکان تقلب 11 میلیونی وجود نداشت. حتی اگر همه آن چیز هایی که جریان مدعی می گفت، هم درست بود تعدادی نزدیک به یک میلیون رای می شد. اما ذهنیات ایجاد شده از قبل، آن هم به صورت گسترده، باعث شد پذیرش تقلب راحتتر باشد. و من یواش یواش احساس کردم که به پیاده نظام این جریان تبدیل شدم که زمینه چینی این برنامه این بود که از قبل ما را برای پذیرش تقلب آماده کرده بودند.
رضائیان همچنین در تحلیل ریشه و منشا اهانت به امام و روز عاشورا گفت: بذر این اتفاق جایی پاشیده شد که گفتند: «امام باید به موزه برود»؛ جایی که گفتند: «کشته شدن امام حسین نتیجه خشونت طلبی پیامبر و حضرت علی است»؛ اینها نتیجه چاپ و نشر مقالات دوم خردادی بود که ثمره آن همین اهانت ها به عاشورا شد. من تشابهات زیادی بین مجاهدین و جنبش سبز می بینم. از تغییر ایدئولوژی بگیرید تا کار کردن روی تفکرات جوانان و دانشجویان.
رضائیان در پایان در تشریح تغییر مواضعش افزود: من برای دین، امام و رهبری برگشتم؛ من اگر در جریاناتی، جریان ساز بشوم و باعث گمراهی دیگران، قطعا ضامنم و باید روزی جوابگو باشم بالاخره همه چیز که لذت دنیا نمی شود!
پیام رسان